پرسپکتیو چیست؟ انواع پرسپکتیو
پرسپکتیو چیست؟ انواع پرسپکتیو
در این مقاله به توضیح درباره این مورد میپردازیم که پرسپکتیو چیست؟ تاریخچه آن چیست؟ انواع پرسپکتیو چیست؟
تاریخچه پرسپکتیو
۱. دوران باستان:
در مصر و بینالنهرین، هنرمندان تلاش میکردند اشیا رو به شکلی نمادین و نه واقعی نشون بدن. مثلاً افراد مهم بزرگتر از دیگران کشیده میشدن، نه با توجه به فاصلهشون.
در یونان باستان، مفاهیم ابتدایی پرسپکتیو هندسی شکل گرفت. ریاضیدانانی مثل اقلیدس و ارشمیدس پایههایی برای درک دید و نسبتها گذاشتن، اما هنوز به پرسپکتیو دقیق نرسیده بودن.
۲. قرون وسطی:
بیشتر نقاشیها تخت بودن و بر اساس سلسلهمراتب معنایی شکل میگرفتن. عمق واقعی یا دید انسانی در نظر گرفته نمیشد.
۳. رنسانس (قرن ۱۴ تا ۱۶ میلادی) – انقلاب پرسپکتیو:
فیلیپو برونلسکی (معمار ایتالیایی) اولین کسی بود که اصول پرسپکتیو خطی رو به شکل علمی نمایش داد.
لئون باتیستا آلبرتی هم پرسپکتیو رو فرمولبندی کرد.
نقاشانی مثل مازاتچو، لئوناردو داوینچی، رافائل و آلبرشت دورر از پرسپکتیو برای ایجاد واقعگرایی استفاده کردند.
۴. دورههای بعدی:
در باروک و نئوکلاسیک، پرسپکتیو به اوج رسید و برای ایجاد صحنههای دراماتیک به کار رفت.
در مدرنیسم، نقاشانی مثل پیکاسو و براک با پرسپکتیو سنتی مخالفت کردن و پرسپکتیوهای چندگانه یا شکسته رو خلق کردند (مثل کوبیسم).
انواع پرسپکتیو
۱. پرسپکتیو خطی (Linear Perspective):
ایجاد عمق با استفاده از خطوطی که به یک یا چند نقطه گریز (vanishing point) در افق میرسند را پرسپکتیو خطی میگویند.
انواع پرسپکتیو خطی:
تک نقطهای (One-point): یک نقطه گریز؛ مناسب برای فضاهایی مثل راهرو یا خیابان.
دو نقطهای (Two-point): دو نقطه گریز؛ معمولاً برای ساختمانها از زاویه استفاده میشه.
سه نقطهای (Three-point): سه نقطه گریز؛ دیدهای بسیار بالا یا پایین، مثل نمای پرنده یا کرم.
۲. پرسپکتیو جوی (Atmospheric Perspective):
در پرسپکتیو جوی استفاده از رنگ، نور و جزئیات برای القای عمق. اشیای دورتر معمولاً:
رنگشون سردتر و روشنتره.
وضوح و کنتراست کمتری دارن.
مثلاً کوههایی که در دوردست به رنگ آبی کمرنگ دیده میشن.
۳. پرسپکتیو اندازهای (Size or Overlapping Perspective):
در پرسپکتیو اندازهای اشیای نزدیک بزرگتر و آنهایی که دورترن کوچکتر کشیده میشن.
یا اجسام جلویی بخشی از اجسام پشت رو میپوشونن.
۴. پرسپکتیو رنگی (Color Perspective):
در پرسپکتیو رنگی استفاده از رنگ گرم و سرد برای ایجاد فاصله.
رنگهای گرم (قرمز، نارنجی) جلو مییان؛ رنگهای سرد (آبی، بنفش) عقب میرن.
۵. پرسپکتیو معکوس (Reverse Perspective):
در پرسپکتیو معکوس در برخی هنرهای شرقی یا هنر مذهبی بیزانسی دیده میشه.
خطوط به جای گریز به داخل، به بیرون گسترش پیدا میکنن. بیننده احساس میکنه خودش داخل تابلو قرار داره.
در این بخش از متن به بیان مثالهای مختلفی از هر پرسپکتیو میپردازیم:
۱. مثال پرسپکتیو خطی (Linear Perspective)

تصور کن یک راهروی طولانی مدرسه رو از وسط نگاه میکنی:
دو دیوار کناری، سقف و کف همه به یک نقطه در دوردست میرسن (نقطه گریز).
درها و کاشیها کوچکتر میشن هرچه دورتر میرن.


نگاه از گوشه یک ساختمان توی خیابون:
دو طرف ساختمان به دو نقطه در دو طرف افق میرن.
به درد طراحی شهری و معماری میخوره.


نگاه از بالای آسمانخراش یا پایین یک برج:
دو نقطه برای کنارهها، یکی برای بالا یا پایین.
خطهای عمودی هم به سمت بالا یا پایین همگرا میشن.

۲. مثال پرسپکتیو جَوی (Atmospheric Perspective)

در منظرهای کوهستانی، کوه نزدیک وضوح و رنگ قویتری داره.
کوههای دورتر، آبی مایل به خاکستری، بدون جزئیات زیاد دیده میشن.

۳. مثال پرسپکتیو اندازهای (Size Perspective)

در یک نقاشی، یک کودک جلوی نقاشی ایستاده و بزرگتره. پشت سرش درختی هست که واقعاً بلندتره، ولی چون دورتره، کوچکتر کشیده شده.

۴. پرسپکتیو رنگی (Color Perspective)

در یک منظره غروب:
درختان نزدیک با سبز پررنگ دیده میشن.
تپههای دور به رنگ بنفش کمرنگ هستن.

۵. پرسپکتیو معکوس (Reverse Perspective)

در یک تابلوی بیزانسی، مثلاً تصویر حضرت مریم روی تخت:
بهجای اینکه خطوط عمق به داخل تابلو برن، طوری طراحی شدن که به بیرون (سمت بیننده) میان.
باعث میشه حس کنی «تو» در مرکز صحنهای.